Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه دانشگاه خبرگزاری فارس؛ «اینجا از ناز کشیدن‌های مامان و دست نوازش‌های بابا خبری نیست؛ اینجا نمی‌توانی هر سازی دلت می‌خواهد بزنی و آن ساز ناکوک که برای خانواده‌ات کوک می‌کردی را در خواب هم نمی‌بینی؛ اینجا حریم شخصی خانه پدری را ندارد و قرار است برای مدتی با کسانی زیر یک سقف زندگی کنی که نه میشناسی‌شان و نه با آن‌ها فرهنگ یکسانی داری؛ دلت نگیرد اما از این همه غربت، اینجا قرار است به یاد ماندنی‌ترین خاطرات زندگی‌ات را رقم بزنی، اینجا دوستانی پیدا می‌کنی به ماندگاری یک عمر، اینجا برایت فقط در حد یک خوابگاه دانشجویی نمی‌ماند، اینجا را خانه دوم خودت می‌دانی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاید در سال‌های دور حتی از درس‌های دانشگاه چیزی به ذهنت نیاید اما خاطرات خوابگاه دانشجویی از یادت نمی‌رود، پس سختی‌ها و خوشی‌ها را در کنار هم بپذیر و علاوه بر دروس دانشگاه، درس زندگی را هم در خوابگاه بیاموز.»

این‌ها صحبت‌های چند دختر دانشجوی خوابگاهی است وقتی برای تهیه گزارش به خوابگاه دانشجویی‌ رفته بودم.

به محض ورود به خوابگاه صدای نگهبان به گوش می‌رسید که با تمام مهربانی پنهان در صدایش به یکی از دانشجویان که دوستش را هم همراه خودش آورده بود، می‌گفت: «دانشجویان نمی‌توانند میهمان به داخل خوابگاه بیاورند»، آن طرف‌تر یک پرده جلوی ورودی حیاط نصب بود که حیاط را از محوطه درب ورودی جدا می‌کرد؛ میهمانان پشت پرده منتظر دوستانشان می‌شدند.

تعدادی پوشال کولر هم جلوی در ورودی بود، انگار مسوولان خوابگاه نمی‌خواهند با گرم شدن هوا شاهد اعتراض دانشجویان باشند و سعی دارند زودتر اقدام به راه انداختن کولرها کنند.

از آن طرف‌تر صدای توزیع غذا را می‌شنیدیم، ظرف‌های یک بار مصرف که نشان دهنده برنج و خورشت بود برای افطاری و سحری بین دانشجویان پخش می‌شد و در این میان صداهای آرام و بلند گلایه و اعتراضات نسبت به کیفیت غذای روز گذشته هم به گوش می‌رسید.

* دانشجویان خواستند که کمبودهای خوابگاه را به گوش مسوولان برسانیم

با آمدن شخصی که قرار بود راهنمای ما در بازدید از خوابگاه باشد، از پرده‌ای که به نوعی حریم خوابگاه محسوب می‌شد، گذشتیم. آن طرف پرده دیگر خبری از ظاهر رسمی و دانشجویی نبود، لباس‌های راحت و بدو بدوهای دم افطاری برای گرفتن غذا و آماده کردن چای و بساط افطار نشان از شور و نشاط زندگی دانشجویی داشت.

چند نفری داخل حیاط مشغول بازی والیبال بودند و در این هوای بهاری از فراغت خود لذت می‌بردند.

از حیاط که به محوطه ساختمان خوابگاه وارد شدیم، هر دو سمت راهروی جلویی، اتاق‌هایی بود که گویا این اتاق‌ها از بقیه اتاق‌ها جدا بودند؛ راهنما می‌گفت اینجا اتاق دانشجویانی است که با عنوان اسکان میهمان پذیرفته شده‌اند، در زدیم تا با دانشجویان مستقر در اتاق‌ها صحبت کنیم اما کسی داخل اتاق‌ها نبود، شاید هم خواب بودند.

تصمیم گرفتیم به اتاق‌های دیگر برویم و در پایان بازدید از خوابگاه دوباره سری به اینجا بزنیم.

در همان طبقه چند اتاق بود، چهار تخته، ۶ تخته، ۷ و ۸ تخته؛ بچه‌ها می‌گفتند هر کسی که زودتر ثبت‌نام کرده توانسته در اتاق با تعداد کمتر جا بگیرد؛ البته اتاق‌های دارای جمعیت بیشتر کمی هم بزرگتر بود.

خلاصه درب اتاق‌های طبقه همکف را زدیم و با دانشجوها صحبت کردیم، بعضی‌ها از شدت خستگی و گرسنگی ناشی از روزه خوابیده بودند و بعضی هم حال صحبت نداشتند، اجازه عکس گرفتن از اتاق‌شان را هم نمی‌دادند، حق هم داشتند زیرا بعضی از اتاق‌ها آنقدر به هم ریخته بود که واقعا نمی‌شد عکس بگیریم؛ البته می‌گفتند به هم ریختگی به دلیل کمبود کمد است زیرا جایی برای جمع کردن وسایل‌شان ندارند، از ما هم خواستند تا کمبودهایشان را به گوش مسوولان برسانیم.

یکی می‌گفت: در اتاق ما یکی از دانشجویان تخت ندارد و روی زمین می‌خوابد یکی از تخت‌ها هم شکسته بود و دوستم از روی تخت افتاد.

دانشجوی هم‌اتاقی‌اش حرفش را قطع کرد و گفت: از کیفیت غذا هم بگو.

آن دیگری ادامه داد: از تغذیه چه بگویم، مرغ خام بود و دوباره آن را پختیم.

یکی از دانشجویان که خواب بود با شنیدن صدای ما بیدار شد و گفت: من ترم ۶ هستم و پیش از شیوع کرونا هم دانشجوی خوابگاهی بودم اما گویا تعداد دانشجویان خوابگاهی بیشتر شده، برخی کمد ندارند و وسایل‌شان روی زمین مانده است، توری پنجره نیز پاره شده و اگر پنجره را باز کنیم ممکن است جانور یا گرد و غبار به داخل بیاید.

کمی هم از رضایت‌هایشان گفتند، از نظافت و وضعیت سرویس‌های بهداشتی و همچنین راه‌اندازی کولر راضی بودند.

خلاصه با بچه‌های این اتاق خداحافظی کردیم و در حال رفتن به اتاق دیگری بودیم که یک نفر را در راهرو در حال مطالعه دیدیم.

* خوابگاه خانه خود آدم نمی‌شود؛ باید منعطف بود

چند میز مطالعه در راهرو بود که بچه‌ها می‌توانستند برای مطالعه یا کار با کامپیوتر شخصی‌شان از آن میزها استفاده کنند؛ البته سالن مطالعه هم در طبقه B2 قرار داشت که بعدا سری هم به آنجا زدیم.

مطالعه دختر دانشجو را به هم زدیم و با او هم خوش و بشی کردیم، از زندگی خوابگاهی پرسیدیم که گفت: به هر حال اینجا که خانه خود آدم نمی‌شود باید منعطف بود و به شرایط خوابگاهی عادت کرد.

در همین حین دو نفر غذا به دست از آسانسور بیرون آمدند و در حال رفتن به اتاقشان بودند که سر صحبت را با آن‌ها هم باز کردیم.

دانشجوی ترم ۲ بودند و برای اولین بار آموزش حضوری را در دانشگاه تجربه می‌کردند، یکی از آن‌ها گفت: شرایط به طور کلی طبیعی است، کم و کاستی‌ها وجود دارد اما شرایط خوابگاهی است و باید ساخت؛ البته شاید کیفیت غذاها بد باشد که آن هم راه حل دارد.

راه حلش را پرسیدیم، گفت: خودمان به طور نوبتی غذا درست می‌کنیم یا غذای فریزری از خانه می‌آوریم و اینجا گرم می‌کنیم.

* در خوابگاه مهارت زندگی می‌آموزیم

بعد از کمی بگو بخند با این دانشجویان تصمیم می‌گیریم طبقات دیگر را هم ببینیم.

با آسانسور به طبقه بالا می‌رویم، در داخل آسانسور هم چند نفر از دانشجویان را دیدیم که گویا از طبقه B1 می‌آمدند، بعدا به طبقه B1 هم رفتیم، طبقه سالن ورزشی و حمام‌ها بود، دو عدد ماشین لباسشویی هم در یک اتاقک بود که بچه‌ها در صورت نیاز می‌توانستند به مدت یک ساعت کلید را دریافت کرده و برای شستشوی لباس‌هایشان از ماشین لباسشویی استفاده کنند که البته خودشان می‌گفتند دو ماشین لباسشویی برای ۲۰۰ نفر کم است.

 

یکی از دانشجویانی که داخل آسانسور با آن‌ها آشنا شدیم می‌گفت: من از اراک آمده‌ام اما منزل خواهرم تهران است و من لباس‌هایم را برای شستشو به آنجا می‌برم.

بچه‌ها می‌گفتند: تعداد اتوها هم کم است و حتی بعضی اتوها سالم نیستند و لباس‌ها را می‌سوزانند.

با رسیدن آسانسور به طبقه بعدی یکی از بچه‌ها به داخل اتاقش رفت و شال سوخته‌اش را به ما نشان داد و گفت: شالم با اتوی خوابگاه سوخت.

 

دیگری گفت: اینجا خوابگاه است و ما انتظار نداریم مثل خانه همه چیز مرتب باشد هرچند که گاهی در خانه هم همه چیز مهیا نیست بنابراین ما از شرایط خوابگاه راضی هستیم و از مسوولان ممنونیم، اما کیفیت غذاها تعریف چندانی ندارد.

* در خوابگاه سختی هست اما خوشی‌هایش فراموش نشدنی است

حتی در میان گلایه‌هایشان هم خنده و نشاط موج می‌زد، از کمبودها می‌گفتند اما یک انرژی خاص داخل صدایشان بود، یک نوع امید، امید به آینده‌ای که قرار است رقمش بزنند.

پرسیدم: اینجا کنار هم خوش می‌گذرد؟

یکی از دانشجویان که از استان فارس آمده بود، از بازی‌های دسته‌جمعی خوابگاه در زمان فراغت‌شان تعریف کرد و گفت: اینجا درس زندگی آموختیم، ما دهه هشتادی هستیم و تا به حال مستقل زندگی نکرده بودیم، حالا داریم استقلال را یاد می‌گیریم و خوشحالیم که علاوه بر درس دانشگاه در خوابگاه مهارت‌های زندگی هم می‌آموزیم.

 

گفتم: برای مطالعه مشکلی ندارید؟ سر و صدا اذیت‌تان نمی‌کند؟

یکی گفت: ما اینجا سالن مطالعه داریم که به صورت شبانه روزی می‌توانیم از آنجا استفاده کنیم، شرایط مطالعه خوب است.

در این حین صدای خنده چند نفر را از یکی از اتاق‌ها شنیدیم و به سمت اتاق‌شان رفتیم، اجازه گرفتیم و داخل شدیم.

هنوز خنده روی صورت‌شان بود که شروع به صحبت کردند، ما هم سر شوخی را باز کردیم و علت به هم ریختگی اتاق‌شان را پرسیدیم، با خنده گفتند کمد داریم اما بزرگ نیست و وسایل‌مان در کمد جا نمی‌شود؛ از نظافت و سرویس‌ها راضی بودند اما از کیفیت غذا نه.

تصمیم گرفتیم به طبقه دیگری برویم که یکی از دانشجویان را با جاروبرقی که در دست داشت در راهرو دیدیم، گویا برای هر طبقه دو جاروبرقی گوشه راهرو بود که بچه‌ها برای نظافت اتاق‌شان می‌توانستند از آن‌ها استفاده کنند.

 

از او هم درباره وضعیت خوابگاه پرسیدیم، گفت: از شرایط راضی هستم، اینجا خوابگاه است و سختی‌های خودش را دارد اما خوشی‌هایش هم فراموش نشدنی است.

به یکی دیگر از طبقات می‌رویم و در آنجا هم ابتدا با بچه‌هایی که از میز مطالعه راهرو برای درس خواندن استفاده می‌کردند هم صحبت شدیم، با امکانات خوابگاه مشکلی نداشتند اما از کیفیت غذا ناراضی بودند.

یکی از آن‌ها گفت: روزهای اول با خوردن غذاها معده‌مان اذیت می‌شد و خودمان نیمرو یا سوسیس درست می‌کردیم اما به مرور عادت کردیم.

دانشجوی دیگری که اهل مشهد بود، گفت: قبل از آمدن به خوابگاه فکر می‌کردم خیلی اذیت شوم، فکر می‌کردم قرار است با سرویس‌های بهداشتی شلوغ و کثیف رو به رو شوم اما اینطور نیست و نظافت خوابگاه خوب است.

 

به اتاق دیگری رفتیم، دانشجویان این اتاق بیشتر درباره سالن مطالعه صحبت کردند، می‌گفتند نور سالم مطالعه کم است و اگر فرش داشته باشد بهتر است.

بعد از بازدید از تمام طبقات سری هم به پشت بام زدیم، بچه‌ها لباس‌هایشان را بعد از شستشو آنجا پهن می‌کردند و اتفاقا از فرسودگی طناب‌ها هم گلایه داشتند و می‌گفتند طناب‌ها به لباس‌هایمان آسیب می‌زند.

 

از پشت بام به طبقات زیرزمین که محل سالن ورزشی، حمام و سالن مطالعه بود رفتیم و پس از اتمام بازدید، در زمان خروج از خوابگاه دوباره به آن دو اتاقی که برای میهمانان بود سری زدیم.

در زدیم و با آن‌ها هم صحبت کردیم.

یکی به نمایندگی از بقیه صحبت کرد و گفت: ما دانشجویان ترم آخر هستیم به همین دلیل ما را در اتاق میهمان جا دادند، امکانات اینجا نسبت به اتاق‌های دیگر ضعیف‌تر است، حتی کسی را با ما هم اتاق کردند که کرونا داشت، از آنجا که اینجا اتاق میهمان است کلید اتاق در دست خدمات هم هست و ما از این وضعیت گلایه داریم.

به گزارش فارس، در میان تمام گلایه‌ها، کمبودها و نارضایتی‌های دانشجویان خوابگاهی، برق امید را می‌توان در نگاهشان دید و شور نشاط را می‌شود از صدایشان احساس کرد.

اینجا خود خود زندگی است چرا که سختی‌‌ها و خوشی‌ها، اتحاد و همکاری، شور جوانی و نشاط یادگیری، کمبودها و امیدواری‌ها را می‌توان در کنار هم دید.

شاید این دانشجویان در سال‌های دورتر حتی از درس‌های دانشگاه کمتر به یادشان بیاید اما خاطرات روزها و شب‌های خوابگاه را فراموش نخواهند کرد و مهارت‌هایی از خوابگاه یاد می‌گیرند که حتما در زندگی به کارشان می‌آید.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: خوابگاه دانشجویی خوابگاه خوابگاه دانشجویی یکی از دانشجویان سالن مطالعه کیفیت غذا اتاق شان اتاق ها خوشی ها لباس ها بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۹۰۱۲۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دانشجویان آلمانی: فقط به جرم مخالفت با نسل‌کُشی در غزه سرکوب می‌شویم+ فیلم

به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، دانشجویان آلمانی که علیه نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه تجمع اعتراض آمیز و بدون خشونت برگزار کرده‌اند از برخورد خشن پلیس و دستگیری‌های بسیاری از آنان از دولت و نیرو‌های نظامی این کشور گلایه‌مند هستند.

یکی از این دانشجویان آلمانی خطاب به دوربین می‌گوید: نمی‌گذارند اعتراض کنیم، بر سر ما فریاد می‌کشند، ما تهدید می‌شویم، زیرا با نسل‌کشی جاری در غزه مخافیم، پشتیبانی مالی زیادی وجود دارد که باعث از دست رفتن جان‌های بسیاری شده است. اینجا همه با هم علیه استعمار، فاشیسم و مهاجرت اجباری مردم غزه ایستاده‌ایم.

دانشجوی دیگری می‌گوید: ما از ۸ آوریل در اینجا در حال اعتراض علیه اشغالگران در کنار ساختمان مجلس و دفتر صداعظم آلمان هستیم، ۸ آوریل روزی بود که آلمان به دیوان بین‌المللی دادگستری رفت آن هم به اتهام کمک و تشویق به نسل‌کشی، امروز صبح به بهانه‌های واهی از چادرهایمان بیرون شدیم، خشونت پلیس علیه اعتراض مسالمت‌آمیز ما بیش از اندازه بود.

این فیلم را می‌توانید در زیر ببینید: 

دانلود فیلم اصلی کد ویدیو

 

به گزارش آنا، طی چند روز گذشته دانشجویان سراسر جهان از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه، هند، نیویورک، سوئد و ... علیه جنایت و نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه دست به تظاهرات مسالمت‌آمیز زده‌اند اما با مقاومت و سرکوب شدید پلیس و نیروهای نظامی در این کشورها روبرو شده‌اند.

همچنین در فیلم زیر اساتید دانشگاه نیویورک مقابل نیروهای پلیس ایستاده‌اند تا از دسترسی آن‌ها به دانشجویان در جریان تجمع همبستگی با غزه جلوگیری کنند.

دانلود فیلم اصلی کد ویدیو

 

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • روند پیشرفت خوابگاه‌های دانشجویی استان هرمزگان بررسی شد
  • اختصاص ۱۰۰ میلیارد تومان برای ساخت خوابگاه‌ دانشجویی
  • ۵ هزار خوابگاه متأهلی تا پایان دولت سیزدهم احداث می‌شود
  • دانشجویان آلمانی: فقط به جرم مخالفت با نسل‌کُشی در غزه سرکوب می‌شویم+ فیلم
  • ۳۰۰۰خوابگاه متاهلی در کشور در حال ساخت است
  • افتتاح خوابگاه متأهلی برای ۱۲۰ دانشجوی علوم پزشکی تهران
  • ساخت ۵ هزار خوابگاه متاهلی تا پایان دولت
  • استقرار دانشجویان پسر در خوابگاه ملکی دانشکده پرستاری طبس
  • جشن ازدواج ۵۰ زوج دانشجو در قم برگزار شد
  • افزایش ۳۰ درصدی خوابگاه متاهلین دانشگاه‌های علوم پزشکی